از مامان نصرت تا مامان ژاکلین ملکه های زمین و سوگلی آسمان
P>به گزارش ایرنا، به قول ابراهیم افشار، مادرها ملکههای زمینند و سوگلی آسمان. مادرهایی که برای فرزندانشان بهترین مادرهای جهان هستند. مادرها، تنها موجودات این کرهی خاکیاند که ملیت، مکان و زمان تغییری در سرشتشان ایجاد نمیکند. آنها جان میدهند برای جان گرفتن فرزندانشان و از هیچ فداکاری فروگذار نیستند. همیشه نگرانند و بهترین را برای بچههایشان میخواهند حتی اگر بدترین، نصیب خودشان شود. آنها که فرزندان خود را با تمام وجود با استعدادترین میدانند و بخاطر آنان حاضرند جلوی هر کسی قرار بگیرند.
دنیای فوتبال هم مادرِ فداکار کم به خود ندیده است. فرشتههایی که برای قد کشیدن فرزندان خود کمرشان خم شد. فرقی نمیکند آن مادر، مادر خداداد عزیزی باشد یا کریستیانو رونالدو. امینهخانم، مادر علی دایی باشد یا مامان ژاکلین، مادر آرتورو ویدالِ شیلیایی. به مناسبت روز مادر نگاهی به تعدادی از مادرهای تاثیرگذار دنیای فوتبال میاندازیم.
کریستیانو رونالدو:
ماریا دولوروس سانتوس آویرو. تا سقط کردن کریستیانو فاصلهای نداشت. همسرِ دائمالخمرش، او را به ستوه آورده بود. خودش در این باره گفت: “او کودکی است که میخواستم سقطش کنم. خدا نمی خواست که این اتفاق بیفتد و من به خاطر آن خوشبخت شدم و خدا مرا مجازات نکرد.
گاهی رونالدو من را مسخره میکند و میگوید تو نمیخواستی من به دنیا بیایم. اما اکنون می بینید که من اینجا هستم و به همه شما کمک می کنم.” سی آر سون وقتی به دنیا آمد مشکل قلبی داشت اما چندین سال بعد با یک عمل به موقع همه چیز بهتر شد. مامان ماریا او را تر و خشک کرد و وقتی پدرِ کریستیانو در ۲۰ سالگیِ این بازیکن فوت کرد، نقش پدر را هم برایش بازی کرد.
آرتورو ویدال:
ژاکلین پاردو هم یک مادر نمونه بود و باعث شد تا یک فوتبالیست بزرگ به شیلی و جهان معرفی شود. آرتورو پنج ساله بود که پدرش خانواده را رها کرد. با این حال مامان ژاکلین برای امرار معاش خانواده نظافتچی شد و از این خانه به آن خانه رفت تا فرزندانش بتوانند بدون مشکل بزرگ شوند. آرتورو هم به عنوان پسرِ بزرگ خانواده خیلی زود به مرد خانواده تبدیل شد و پا به پای مادرش کار کرد. ویدال درباره مادرش گفت: ” او سخت کار کرد تا ما بزرگ شویم.”
سرخیو آگوئرو:
ماجرای خانواده آگوئرو در نوع خود عجیب بود. آنها وضع مالی بسیار بدی داشتند. و این ابتدای ماجرا بود. طوفان و سیل، خانه و محل زندگی خانواده آگوئرو را خراب کرد و آنها از مرگ گریختند و در حالی که ۲۴ نفر از همسایگان خود را از دست داده بودند خانه به دوش شدند.سرخیو در شکم مادرش بود و آنها مدتی را در یک مدرسه مذهبی گذراندند.
حال و وضعیت سرخیو و مادرش خوب نبود. ممکن بود یکی از آنها یا هر ۲ از دنیا بروند. مادر ریسک کرد و گفت هر طور شده بچه گیر کرده در شکمش باید به دنیا بیاید؛ حتی اگر خودش دیگر نتواند نفس بکشد. به طرز معجزهآسایی هر ۲ سالم ماندند. چندین سال بعد آگوئرو از سختگیریهای مادرش شکایت کرد.
ممفیس دیپای:
بازیکن کنونی بارسلونا وقتی چهار ساله بود متوجه شد که پدرش خانه را ترک کرده است و مادرش یک تنه او را بزرگ کرد و به تیم ملی هلند رساند. به خاطر همین هم ممفیس هیچوقت دوست ندارد فامیلی پدرش پشت پیراهنش حک شود و میخواهد همه او را ممفیس صدا بزنند.
پول پوگبا:
پول در کنار ۲ برادرش، سه پسرِ یئو بودند. یئو حاضر بود خودش چیزی نخورد اما بچههایش بهترین غذاها را بخورند و با بهترین لباسها در خیابان بگردند. وضعیت مالی بدی داشتند اما به قول یکی از همسایههای خانوادهی پوگبا، مامان یئو فقط سعی میکرد به بچههایش اعتماد به نفس بدهد. آنها را بهترین بچههای دنیا میدانست و همه کار کرد تا آنها را به عرصه برساند. مادری که در سال ۲۰۱۲ پسرش پول را مجاب کرد تا از پیش فرگوسن برود و ماجراجوییاش را در جایی به جز منچستر دنبال کند.
ادن هازارد:
یک خانواده تمام فوتبالی. همه فوتبال بازی میکردند حتی کارین هازارد؛ مادر ادن. وقتی ادن در شکمش بود و سه ماهه بود هم دست از مستطیل سبز برنداشت. ادن به دنیا آمد و وقتی چهار ساله بود با اصرار مادر به کلاس فوتبال رفت و بعدها به یکی از بزرگترین فوتبالیستهای جهان تبدیل شد.
آلکسیس سانچز:
ستاره سابق بارسلونا و آرسنال که حالا در لباس اینتر سالهای آخر فوتبالش را پشت سر میگذارد در پنج سالگی پدرش را از دست داد و با وضعیت مالی بدی بزرگ شد. مادرش تلاش فراوانی کرد تا برای او کفش ورزشی بخرد اما نتوانست. آلکسیس برای فوتبال بازی کردن مجبور بود از دوستانش کفش قرض بگیرد اما این مشکلات سرانجام به اتمام رسید و این ستاره شیلیایی بعد از زدن گل، نام مادرش را روی پیراهنش حک کرد تا جلوی چشم همهی جهان از او تقدیر کند.
مارکوس رشفورد:
ملانی رشفورد پنج بچه را بزرگ کرد و بهترینها را برایشان فراهم کرد. روحیهی مبارزهجویانهی این مادر باعث شد تا مارکوس یک سال زودتر از موعد مقرر به مدرسه منچستریونایتد برود. اصرار ملانی به این دلیل بود که او میخواست مارکوس در بهترین محیط مشق فوتبال کند و بهترین غذاها را بخورد. رشفورد وقتی که ستاره یونایتد شد از فداکاریهای مادرش برای او و خواهر و برادرهایش گفت.
تماشا کردید؟ مادرها در همه جای دنیا برای بچههایشان مادری میکنند. زندگی خود را به خطر میاندازند. آیندهشان را نادیده میگیرند و بابت این از خود گذشتگیها مزدی نمیخواهند. تفاوتی ندارد که اسم آنها چیست و چه ملیتی دارند. اهمیتی ندارد که نامشان خانجون (غلامرضا تختی)، مامان نصرت (علی پروین)، مامان مهین (مجتبی محرمی)، مامان اعظم (ناصر حجازی)، مامان معصومه (ابراهیم آشتیانی)، مامان امینه (علی دایی) و ننه علی ( علی انصاریان) است یا مامان یئو، مامان ملانی، مامان کارین، مامان ژاکلین و … آنها صاحب اولینها و آخرینها هستند. اولین و آخرین حامی فرزندان. اولین و اخرین طرفدار. آنها هستند تا اثبات کنند هیچکس در این جهان تنها نیست حتی اگر خودشان وجود خارجی نداشته باشند و به آسمان سفر کرده باشند. آنها ملکههای زمینند و سوگلی آسمان.