چرا آمریکا و اروپا به توافق با ایران نیاز دارند
P>اقدامات ضد ایرانی اخیر کنگره
دو مصوبه سنا علیه بانک مرکزی جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران، اگرچه از لحاظ قانونی غیرالزامآور تلقی میشوند اما مطالبات حداکثری آمریکا را پیگیری میکنند زیرا واشنگتن از یکسو به دلایل سیاسی- امنیتی به توافق نیاز دارد و از سوی دیگر محدودیتهای موقت مندرج در قطعنامه ۲۲۳۱ را برنمیتابد.
از بیستم اسفندماه پارسال که مذاکرات هستهای متوقف شد و دیپلماتها برای تنفس و تصمیمات سیاسی به کشورهای خود بازگشتند، این وقفه تا به امروز ادامه یافته است. در این میان توپ در زمین طرف غربی قرار دارد تا به رفع دغدغهها و نگرانیهای ایران اقدام کند؛ کشوری که حتی با وجود خروج «دونالد ترامپ» از برجام به امید تعهدپذیری تروئیکای اروپا تا یکسال به توافق متعهد ماند اما نتیجهای دریافت نکرد و در نهایت به ناچار در مسیر کاهش تعهدات گام برداشت.
«حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه کشورمان درباره دلیل توقف مذاکرات معتقد است «آمریکا و زیادهخواهیهای واشنگتن عامل اصلی وقفه ایجاد شده در گفتوگوهای وین است» و وزارت امور خارجه کشورمان نیز اعلام کرده تهران برای تحقق خواستهها و عبور نکردن از خطوط قرمز ملت ایران، براساس منطق و قدرت عمل خواهد کرد. در صورت عملکرد واقعگرایانه کاخ سفید، توافق هستهای امکانپذیر است.
در مقابل، طرف آمریکایی نیز همواره نسبت به ازسرگیری مذاکرات امیدوار است و چندی پیش «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا درباره مذاکرات وین و بازگشت آمریکا به توافق هستهای اظهار داشت: «ما همچنان امیدواریم میتوانیم به توافق دست یابیم.»
در این زمان که مذاکرات متوقف مانده، شاهد برخی اقدامات کارشکنانه از سوی کنگره آمریکا هستیم، به آن امید که بستر را برای طرح مطالبات حداکثری در جریان مذاکرات احتمالی آینده هموار کنند.
اگرچه در ظاهر این طرح بهمنظور محدود کردن همکاریهای پکن- تهران ارائه و با ۸۶ رای مثبت و ۱۲رای منفی تصویب شده اما کارشناسان معتقدند در حکم مینگذاری در مسیر احیای توافق هستهای را ارزیابی میشود
اهداف پشت پرده مصوبات دوگانه سناتورها
در روزهای اخیر مجلس سنای آمریکا با تصویب طرحی با هدف حفظ تحریمها علیه بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، اقدام خصمانهای در مقابل کشورمان برداشت. اگرچه در ظاهر این طرح بهمنظور محدود کردن همکاریهای پکن- تهران ارائه و با ۸۶ رای مثبت و ۱۲ رای منفی تصویب شده اما کارشناسان معتقدند در حکم مینگذاری در مسیر احیای توافق هستهای را ارزیابی میشود.
مجلس سنای آمریکا ۱۰۰ کرسی دارد که در این دوره ۵۰ کرسی متعلق به جمهوریخواهان، ۴۸ کرسی متعلق به دموکراتها و ۲ کرسی متعلق به مستقلهاست. طبق نتیجه منتشر شده از رایگیری درباره این طرح، فقط ۱۲ سناتور دموکرات به این طرح رای منفی داده و ۳۹ دموکرات دیگر از آن حمایت کردند.
تصویب طرح ضدایرانی جلوگیری از لغو تحریمهای سپاه و جلوگیری از گنجاندن مسائل فرابرجامی در هرگونه توافق هستهای با ایران در مجلس سنای آمریکا، گام دیگری بود که نشان داد تصمیمسازان این کشور از اراده کافی برای دستیابی به توافق خوب در گفتوگوهای هستهای برخوردار نیستند و با فرافکنی و طرح ادعاهای واهی، توپ مذاکرات را به زمین ایران میاندازند.
این طرح که با پیشنهاد «جیمز لنکفورد» سناتور جمهوریخواه ارائه شد، با ۶۲ رای موافق و ۳۳ رای مخالف بهتصویب رسید تا دولت آمریکا را مجاب کند هرگونه توافق هستهای با ایران باید شامل «همه فعالیتهای شرورانه و مخرب» جمهوری اسلامی شود.
این مصوبهها را میتوان از دو جنبه مورد بررسی قرار داد: نخست بُعد «اقدامی غیرالزامآور برای دولت آمریکا» و دوم، همصدایی دموکراتها با جمهوریخواهان.
در زمینه غیرالزامآور بودن طرح، این اقدام سناتورها نشانگر آن است که تصمیمسازان این کشور میکوشند با طرح برخی پیششرطها ازجمله محدود کردن فعالیت موشکی بالستیک ایران که بارها ازسوی مقامهای ارشد کشورمان رد شده، در مسیر دستیابی به توافق در گفتوگوهای هستهای سنگاندازی کنند.
زیرا بر پایه قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت در سال ۲۰۱۵، بر فعالیتهای تسلیحاتی، موشکی و هستهای به ترتیب محدودیتهایی پنج، هشت و ۱۰ ساله در نظرگرفته شد که محدودیت تسلیحاتی پیشتر پایان یافت و سال ۲۰۲۳ کنترل موشکی ایران نیز پایان مییابد. از این رو کنگره با مصوبات مختلف و اعمال فشار بر کاخ سفید در پی تغییر این محدودیت برآمدهاست.
بر پایه قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت در سال ۲۰۱۵، بر فعالیتهای تسلیحاتی، موشکی و هستهای به ترتیب محدودیتهایی پنج، هشت و ۱۰ ساله در نظرگرفته شد که محدودیت تسلیحاتی پیشتر پایان یافت و سال ۲۰۲۳ کنترل موشکی ایران نیز پایان مییابددر پیوند با هصدایی سناتورهای دو حزب در کنگره نیز تحلیلگران بر این باورند که این وضعیت از تاکتیک «بازگشت پوچ به برجام» دموکراتها پرده برمیدارد؛ تاکتیکی که بر مبنای آن حتی در صورت احیای برجام، لغو تحریمها به صورت «قطره چکانی» و «غیرعملیاتی» انجام میگیرد. از این رو مقامهای جمهوری اسلامی ایران همواره خواستار احیای واقعی برجام، لغو همه تحریمها به صورت ملموس و عینی، راستیآزمایی و تضمین شدهاند.
امید به احیای توافق در میان چالشهای جدی
باوجود برخی کارشکنیها همانند مصوبههای اخیر کنگره، بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران هنوز امید خود را برای بازسازی توافق از دست نداده و برای اثبات ادعای خود به بیان دلایل مختلف روی میآورند.
به عنوان نمونه «هنری راوم» از گروه یوروسیا مستقر در واشنگتن تاکید میکند «هنوز دستیابی به توافق از نبود توافق محتملتر است. هنوز طرف آمریکایی علاقه زیادی نشان میدهد و طرف ایرانی هم بیعلاقه نیست اما به یک تلاش واقعا متمرکز و خلاقانه دیپلماتیک برای پل زدن این شکاف نیاز است. بنابراین انتظار دارم در هفتههای آینده، انرژی زیادی توسط میانجیها، به ویژه اروپاییها و البته کشورهای منطقه، صرف یافتن راهی خلاقانه برای پایان این داستان شود.»
این امیدواری در بین مقامها و دیپلماتهای درگیر در مذاکرات هم به چشم میخورد. «جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تازگی در مصاحبه با روزنامه «فایننشال تایمز» گفت برای خروج از بنبستی که سد راه احیای برجام شده در پی یافتن «راهی میانه» برای حل مشکل سپاه پاسداران است.
یکی از مهمترین اختلافهای کنونی به موضوع تحریم سپاه و قرار گرفتن این نیروی رسمی جمهوری اسلامی در فهرست گروههای تروریستی آمریکا برمیگردد؛ اقدامی که ترامپ با هدف پیچیده ساختن مذاکرات در دولت آتی آمریکا انجام داد و اینک تیم بایدن از این ابزار دست بردار نیست.
پرایس به تازگی با تکرار تقاضاهای فرابرجامی واشنگتن و انداختن توپ در زمین ایران مدعی شده «این توافق در صورتی بدست میآید که ایران آماده امضای یک توافق بدون مطرح کردن مسایل خارج از برجام باشد.»
ازسوی دیگر در صورت ابقای نام سپاه در فهرست گروههای تروریستی، بهانه برای افزایش تحریمها مهیا خواهد شد. همانگونه که دولت بایدن ۱۰۷ مورد تحریم جدید ضد ایران وضع کرده و از این تعداد، ۸۶ مورد آن به سپاه و شاخههای آن از جمله نیروی قدس ارتباط مییابد؛ تحریمهایی که آمریکا مدعی است ارتباطی با برجام و مذاکرات ندارد.
چرا آمریکا و اروپا به توافق نیاز دارند؟
باوجود اتهامزنی بیاساس آمریکا به سپاه و اصرار واشنگتن برای باقی ماندن آن در فهرست گروههای تروریستی اما تهران تنها با توافقی همراه خواهد بود که تحریمها را به ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ یعنی زمانی که ترامپ از توافق خارج شد، برگرداند زیرا از آن برهه، تحریمها اگر چه با اتهامهای تروریستی، حقوق بشری، موشکی و منطقهای اعمال شد اما هدف آن از دسترس خارج ساختن برجام و احیای آن بود.
افزون بر آن، اجماعسازی علیه ایران و کارزار فشار حداکثری در مقابل تهران چه در دولت ترامپ و چه در دوره بایدن راه به جایی نبرده تا جایی که مقامهای کاخ سفید آشکارا به این شکست اعتراف میکنند.
بیش از آمریکا و اهمیت امنیت وجودی متحدان منطقهای و مسیرهای انتقال انرژی، این اروپاست که به احیای توافق نیاز دارد زیرا به دلیل نزدیکی به خاورمیانه، از بحرانهای این پهنه جغرافیایی بیش از ایالات متحده متاثر خواهد شدهمانطور که حدود دو هفته پیش، «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا در کمیته روابط خارجی سنا حاضر شد و به این ناکامی اعتراف کرد و گفت: تصمیم برای خروج از برجام و تلاش برای اعمال فشار حداکثری علیه ایران، هر هدفی که داشت به نتایج مورد نظر ختم نشده بود و برعکس، باعث ایجاد یک برنامه هستهای خطرناکتر شده بود. زمانگریز هستهای ایران از یک سال به حدود چند هفته رسید.
بلینکن در بخشی از صحبتهای خود با تاکید بر اولویت وجود توافق در مقایسه با نبود آن، گفت: «ابتدا در مورد توافق هستهای با ایران، این مسالهای است که ما هنوز منتظریم ببینیم آیا میتوان به یک توافق دوجانبه دست یافت یا خیر و این را هم بگویم که این مساله دیگر یک تمرین فرضی نیست، چون دیدهایم که شرایط تحت وجود توافق و یا بدون آن چگونه بوده و میتوانم بگویم که از زاویه منافع آمریکا و امنیت آمریکا، واضح است که وجود توافق بهتر از نبود آن است.»
از نگاه کارشناسان، توافق هستهای نه از جهت اقتصادی بلکه از جنبه سیاسی- امنیتی برای آمریکا و متحدان آن اهمیت دارد و یکی از دلایل اصلی شکلگیری توافق نیز به همین موضوع اهمیت مییافت؛ اهمیتی که در سخنان بلینکن به طورمستقیم به آن اشاره شده و به سناتورها میگوید: «در دوره ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸ که ترامپ از برجام خارج شد ما شاهد هیچگونه حملهای علیه نیروهای آمریکایی در خاورمیانه نبودیم.»
وی ادامه داد: از زمان خروج آمریکا از برجام و شهادت سردار سلیمانی، حملات علیه نیروهای آمریکایی به شکل قابل توجهی افزایش یافت. در دوره ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۰ این حملات ۴۰۰ درصد افزایش یافت. ما شاهد ادامه حمایتهای ایران از سپاه و نیروی قدس و سایر گروه ها حتی در طول فشار حداکثری بودیم.
اما بیش از آمریکا و اهمیت امنیت وجودی متحدان منطقهای و مسیرهای انتقال انرژی، این اروپاست که به احیای توافق نیاز دارد زیرا به دلیل نزدیکی به خاورمیانه، از بحرانهای این پهنه جغرافیایی بیش از ایالات متحده متاثر خواهد شد و باید افزون بر پناهجویان افغان، سوری، عراقی و اینک اوکراینیها، میزبان موجهای جدیدی از مهاجران، آوارگان و پناهجویان باشد.