مشکل ساختاری بودجه فرهنگی کشور کجاست
تهران- ایرناپلاس- یکی از پرحواشیترین بخشهای لایحه بودجه هر ساله کشور که با نقدهایی هم همراه است، میزان بودجه در نظر گرفته شده برای بخش فرهنگ و هنر است. مسالهای که از چشم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پنهان نماند و از نیاز بخش مالی حوزه فرهنگی به مدیریت بهتر خبر داد.
به گزارش ایرناپلاس، بر اساس اعلام رئیس سازمان برنامه و بودجه، تا ۱۵ آذرماه و در زمان موعد، لایحه بودجه ۱۴۰۱ بر مبنای «برنامه محوری» به مجلس شورای اسلامی ارائه میشود. در همین زمینه چندی پیش نشست هماندیشی میان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور برگزار شد. محمدمهدی اسماعیلی با اعلام اینکه «برنامههای حوزه فرهنگ در این بخش نهایی شده است» خبر از رویکرد برنامهمحوری سازمان برنامه و بودجه در حوزه فرهنگ داد.
وی گفت: «بخش مالی در حوزه فرهنگ نیاز به مدیریت بهتری دارد و در کمیسیون فرهنگی دولت، طرحی در این زمینه در حال پیگیری است.»
با توجه به سیاست جدید وزارت ارشاد، این پرسش مطرح میشود که تعیین بودجه برای بخشهای فرهنگی کشور تا کنون چگونه بوده است؟ چرا نقدها و اعتراضهایی از سمت ارگانها و نهادهای فرهنگی به میزان بودجه میشود و آیا این مساله به ناکافی بودن میزان بودجه بستگی دارد یا بیشتر به دلیل مدیریت نادرست و نامناسب در توزیع بودجه است؟
این پرسشها را با حجتالاسلام مجید نصیرایی سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و همچنین حسن بنیانیان رئیس سابق کمیسیون پیوستنگاری فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی در میان گذاشتیم.
فرهنگ، موتور محرکی که کشور را به جلو میبرد
نصیرایی درباره چگونگی تعیین و توزیع بودجه سازمانها و ارگانهای مختلف فرهنگی به خبرنگار ایرناپلاس گفت: در سالهای گذشته دولت حدود ۲ درصد از لایحه بودجهای که برای مجلس میفرستاد را به بخش فرهنگ اختصاص میداد. یعنی بودجهای که دولت برای وزارتخانههای ورزش و جوانان، فرهنگ و ارشاد اسلامی، صنایع دستی و گردشگری و مجموعهای مانند صداوسیما و همه دستگاهها، نهادها و مجموعههایی که در قالب فرهنگ به شکل عام و کلی تعریف میشوند، فرستاده بود حدود دو درصد بود. البته با نگاه ویژهای که مجلس انقلابی یازدهم به حوزه فرهنگ داشت این عدد به حدود چهار درصد رسید. با توجه به رویکرد مجلس، توجه به حوزه فرهنگ در بودجه سال جاری بهتر شد.
وی افزود: در دولت جدید امیدواریم یک نگاه دقیقتر و اصولیتری به حوزه فرهنگ داشته باشند و مطمئنم به این بخش توجه خواهند کرد. البته باید همه، چنین نگاهی داشته باشند. به هر حال میدانیم گرفتاریهایی در کشور و بخشهای مختلف وجود دارد اما معتقدیم ریشه و منشاء بسیاری از نابسامانیهایی که در گوشه و کنار وجود داشته یا دارد، در نوعِ نگاههایی است که به فرهنگ میشود.
نباید نگاه به حوزه فرهنگ فقط هزینه کردن باشد. زمانی به حوزه فرهنگ درست توجه میشود که هزینهها کمتر شود و بتوان از برخی هزینههای بسیار هنگفت جلوگیری کرد.نباید نگاه به حوزه فرهنگ فقط هزینه کردن باشد. زمانی به حوزه فرهنگ درست توجه میشود که هزینهها کمتر شود و بتوان از برخی هزینههای بسیار هنگفت جلوگیری کرد. اگر دقت کنید متوجه میشوید بخشهایی از جامعه ما دچار ضعف هستند که در همان حوزه، ضعفهای فرهنگی جدی داریم. این ضعفها به دلیل نوع نگاه مدیران، رویکردها و شیوه پیگیری که نسبت به مسائل داشتهاند، به وجود آمده، لذا باید به این بخش توجه جدی شود.
به گفته او، با وجود اینکه مساله معیشت بهعنوان یک اصل مطرح بوده و توجه به معضلات و مشکلات اقتصادی اولویت کشورمان است، در کنار این مساله باید به حوزههای فرهنگی توجه دقیقی داشته باشیم. عامل اصلی و موتور محرکی که کشور و ملت ما را میتواند پیش ببرد و به اهداف و قلههایی که به دنبال فتح آن هستیم، برساند عنصر فرهنگ است. هر اندازه که این عنصر قویتر و مستحکمتر باشد، به همان نسبت مسیر راحتتر میشود و سریعتر به اهدافمان میرسیم و آسیبها کمتر میشود. در بودجه امسال که مجلس یازدهم آن را نهایی کرده، به این لایحه به خوبی توجه شده است. امیدواریم در سال ۱۴۰۱ و در لایحه جدید به این اتفاق توجه شایستهای شود.
ضرورت انسجام و هماهنگی نهادهای فرهنگی
سالانه نقدها و اعتراضهایی از سمت ارگانها و نهادهای فرهنگی برای میزان بودجه ارائه میشود. این پرسش مطرح میشود که آیا مقدار بودجه در این زمینه ناکافی است یا بیشتر به دلیل عدم مدیریت در توزیع بودجه است؟
نصیرایی در اینباره گفت: در توزیع هزینههای برخی سازمانها، ارگانها یا نهادها باید بهتر عمل میشد. به نظرم میتوان قویتر و موثرتر هزینهها را مدیریت کرد. در حال حاضر به یک آرایش جدید، انسجام و هماهنگی دقیقی بین دستگاهها و نهادهای فرهنگی نیاز داریم.
متاسفانه دستگاهها و نهادها آنگونه که باید، در حوزه فرهنگ همافزایی و انسجام ندارند؛ لذا در مجموعه عملکرد دستگاههای مختلف فرهنگی کشور که در این حوزه رسالت و مسئولیتی دارند به بازنگری و آسیبشناسی نیاز داریم.
سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس ادامه داد: انسجام، هماهنگ و همافزا شدن و همچنین موازی عمل نکردن دستگاههای فرهنگی از ضروریات است. باید هزینههای حداقلی را در این ناهماهنگیها و موازیکاریها هدر ندهند. البته مشروط به اینکه همافزایی وجود داشته باشد. همیشه میگویم باید نخ تسبیحی وجود داشته باشد که دانههای تسبیح را به یکدیگر بهگونهای مرتبط کند که به همه آنها یک هویت واحدی ببخشد. در حال حاضر این دانهها جدا هستند. البته کارهایی شروع شده اما کافی نیست. اگر بین همه دستگاههای فرهنگی با تقسیم کار، هویت واحدی ایجاد شود، به طور قطع از همین منابع و اعتبارات هم میتوانند بیشترین بهرهوری و تاثیرگذاری را داشت.
وی معقتد است، باید به صداوسیما در بحث منابع و ساخت فیلمها و سریالها توجه جدی شود. در واقع شبیه سریالها و فیلمهایی که در یکی دو سه دهه اخیر ساخته شده و مورد استقبال هموطنان و همچنین جهان اسلام قرار گرفته است بسازند. ساخت این نوع فیلمها و سریالهایی که اتفاقا زمینه مذهبی و فرهنگی و در عین حال پایه قرآنی دارند، میتواند بسیار مفید باشد. باید این نوع فیلمها و سریالها بیشتر ساخته شود.
پیامدهای کاهش درک از فرهنگ در میان مدیران و نخبگان
حسن بنیانیان رئیس سابق کمیسیون پیوستنگاری فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز درباره تعیین و توزیع بودجه بخشهای فرهنگی کشور و مشکلاتی که بر سر راه آنها در کشور وجود دارد به ایرناپلاس گفت: مساله بودجه فرهنگ و هنر یک مشکل ساختاریریشهای دارد و آن هم این است که مدیران و نخبگان جامعه از جمله هنرمندان درک، فهم و برداشتشان از فرهنگ کاهش یافته و فرهنگ را در ابزار هنری میبینند و در شعائر دینی محدودش میکنند. فرهنگی که دولتها موظفاند برای آن تامین منابع کنند، مفهوم جامعتر و عامتری دارد.
وی ادامه داد: مفهوم مورد نظر این است که حکمرانی برای اینکه رفتارهای مردم را در راستای پیشرفت کشور جهت دهد، دو بازو دارد. یکی از بازوها وضع قانون و دستوالعمل است که از بیرونِ وجود آدمها، تصمیمها را هدایت میکند. یک ابزار مهم دیگر، برآیند تقویت و فرهنگسازی است تا از برون آدمها، رفتارهای درست با انگیزههای برونی شکل گیرد.
حکمرانی برای اینکه رفتارهای مردم را در راستای پیشرفت کشور جهت دهد، دو بازو دارد. یکی از بازوها وضع قانون و دستوالعمل است که از بیرونِ وجود آدمها، تصمیمها را هدایت میکند. یک ابزار مهم دیگر، برآیند تقویت و فرهنگسازی است تا از برون آدمها، رفتارهای درست با انگیزههای برونی شکل گیرد.به گفته او، در کشورمان ابزار دوم را رها کرده و به تولید آثار هنری و برپایی شعائری که بخش محدودی از تحولات فرهنگی را پوشش میدهند، محدود کردهایم. برای نمونه، امروزه مصرف سرانه آب، گاز، برق، انرژی و … در کشور بسیار بالاست. یکی از ابزارها این است که با بیشتر کردن قیمتها، مردم را متقاعد کنیم کمتر انرژی مصرف کنند. این کار برای گروههای محدودی به نتیجه میرسد. چون برای افرادی که درآمد فراوان دارند هر چند قیمتها را بالا ببرند، متوجه نمیشوند و همچنان مصرفشان بالاست زیرا این یک رفتار فرهنگی و سبک زندگی است. باید همزمان با ارائه محصولات و خدمات فرهنگی در جامعه، مصرفهای نادرست را با کار تربیتیِ فرهنگی اصلاح کرد. اما کمتر میبینید که وزراتخانهای نسبت به این موضوعها واکنش نشان دهد.
بنیانیان افزود: بخش مهمی از مشکلات تولید این است که با وجود قیمتهای بالا، کیفیت کالاها پایین است که این هم مربوط به فرهنگ کارگر و کارفرما و سبک مدیریت کارخانههاست و بخش دیگر آن مربوط به قوانین بسیاری است که در کشور تولید شده؛ در حال حاضر این قوانین مزاحم هستند.
بارها اعلام میشود که موانع کار را برطرف کنید؛ چرا باید کسی از هفت خوان عبور کند تا بتواند تولیداتی داشته باشد؟ دلیل این است که در بخش تولید بیش از اندازه به ایجاد قانون تکیه کردهایم. باید به سمت توازن برویم. یعنی هر وزارتخانه و سازمانی باید همزمان از قانون و دستورالعمل و فرهنگ مردم استفاده کند. این مساله تنها به دستگاههای فرهنگی مرتبط نیست.
نبود تقاضا برای خدمات فرهنگی
وی با طرح پیشنهادهایی درباره اهمیت توجه دستگاهها به مساله فرهنگ بیان کرد: همه مدیران دستگاههای اجرایی – در بخش خصوصی و دولتی – باید یاد بگیرند که در کنار آموزش فرهنگ، تعلیم و تربیت و اصلاح رفتارها، از قانون و دستورالعمل کمک بگیرند. اگر این اتفاق در کشور رخ دهد، تقاضای گستردهای در همه بخشها برای محصول هنری شکل میگیرد. در این شرایط برای هنرمندان و افرادی که مسائل فرهنگی را آموزش میدهند، تقاضای کار ایجاد میشود و به سمت تعادل میرویم.
رئیس سابق کمیسیون پیوستنگاری فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: همانگونه که سازمانها و شرکتهای مدرن امروزی پولی برای تحقیقات کنار میگذارند، باید منابعی را هم برای کار و فعالیتهای فرهنگی اختصاص دهند؛ البته منظور فرهنگی است که اهداف سازمان خود را در چارچوب اهداف کلی جامعه در حوزه فرهنگ اصلاح کند. اگر این اتفاق بیفتد تقاضا به صورت عام شکل میگیرد که در این صورت حتی با کمبود هنرمندان مواجه میشویم.
وی با اعلام اینکه «در حال حاضر دستگاههای اجرایی کاری به فرهنگ ندارند و مدیران هم درک فرهنگی ندارند.» افزود: همه افراد مبتنی بر قانون، دستورالعمل و استفاده از ابزارها کارهایشان را پیش میبرند. به همین دلیل تقاضا برای خدمات فرهنگی نیست؛ بنابراین زندگی هنرمندانمان تامین نیست و اعتراض میکنند. همانطور که زندگی معلمها تامین نیست و آنها هم اعتراض میکنند.
به گفته بنیانیان، همه افرادی که در عرصه فرهنگ نقش موثری دارند، سهم مناسبی نمیگیرند. چنین میشود که مدام قوه قضاییه را بزرگ و قوانین را کنترل و بازرسی ایجاد میکنیم که در این شرایط همه ناراضی هستند. علت آن هم در شکل حکمرانی یک بٌعدی ماست.
وی افزود: متاسفانه فرمایشات رهبر معظم انقلاب که میگویند «هر مدیری در هر فعالیت مهمی باید پیوست فرهنگی تهیه کند»، فهم نمیشود. برای نمونه، وزارت کشاورزی برای افزایش بازدهی آبیاری، نیازی نمیبیند که روی فرهنگ کشاورزان کار کند و اثر هنری تولید کند. باید تلویزیون اثر هنری را نشان دهد تا کشاورز با دریافتهای درونیاش، مصرف آبیاری را پایین بیاورد. در کشاورزی نمیشود آب را گران کرد چون مستضعف هستند. بنابراین بازدهی آب بسیار پایین و رفتارهای کشاورزان بسیار نادرست است. بر همین اساس، هنرمندان دچار مشکل هستند چون تقاضایی از آنها نیست.
دخالتهای بیجا در توزیع بودجه
بنیانیان درباره نقدها و اعتراضهایی که سالانه از سمت ارگانها و نهادی فرهنگی به میزان بودجه ارائه میشود، گفت: مدیران اهمیت فرهنگ و هنر را درک نکردهاند. در واقع نباید در توزیع بودجه دخالت کنند. وقتی دستگاههای مختلف به فرهنگِ مرتبط با سازمان خود توجه کنند، به طور طبیعی بخشی از منابعشان سمت فرهنگ میرود. در این شرایط میتوان در پایان سال، محاسبه کرد و دید که چه اندازه از منابع کشور به سمت فرهنگ رفته و توزیع آن به چه شکلی انجام شده است. برای اینکه متوجه شویم کجا به مسائل فرهنگی بیتوجهی کرده و بودجه را در فرهنگ خرج نکردهاند، به این محاسبه نیاز داریم. اینگونه نباشد که دستگاهها برای بودجه، به دولت فشار بیاورند که سهمشان را بیشتر کنند.
وی تاکید کرد: باید همه دستگاهها، مشتریِ خدمات سازمان تبلیغات اسلامی باشند و بخش مهمی از منابع مورد نیاز سازمان تبلیغات برای کارِ فرهنگی، از دل دستگاههای اجرایی، وزارت کشاورزی، معادن،صنایع، نیروهای مسلح بیرون آید و فقط کادر ثابت خود را از بودجههای دولتی تامین کنند.
رئیس سابق کمیسیون پیوستنگاری فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: کاری که به شکل نادرست انجام میدهیم این است که پول اندکی به عنوان ردیف کمک به سینما قرار میدهند و چون مبلغ، نسبت به فعالیتی که به سینما میشود بسیار اندک است، به صورت نامناسب توزیع میشود و همه ناراضی هستند.
سازمانهایی که بیهدف مشتری سازمان برنامه بودجهاند
بنیانیان درباره چرایی اعتراضهای برخی از مسئولان فرهنگی به میزان بودجه گفت: شخص یا سازمانی که بخشی از بودجه، چه با رابطه یا ضابطه به او تعلق میگیرد، کفایتش نمیکند بنابراین او هم ناراضی است و میگوید چرا وقتی میتوانستید ۲ میلیارد تومان بودجه اختصاص دهید، ۲۰۰ میلیون تومان پرداخت کردید؟
وی ادامه داد: شخصی که هیچ بودجهای به او نمیرسد هم خیلی ناراضی است. به همین دلیل همه جامعه هنری در این سبک از توزیع بودجه ناراضی و گلهمند خواهند شد. چون راه، راه منطقی نیست. عزیزانی که میخواهند فیلم سینمایی بسازند باید به وزارتخانهای مراجعه کنند و از مسئولان بخواهند به عنوان اسپانسر کمک کنند تا مشکلات آن وزارتخانه یا ارگان را در قالب فیلم سینمایی به صورت غیرمستقیم حل کنند. در چنین شرایطی یک بده بستان منطقی صورت میگیرد و فیلم سینمایی در خدمت فرهنگ جامعه درمیآید.
وی درباره اهمیت ساخت فیلمهای سینمایی و اختصاص بودجه به آن گفت: گاهی یک مبلغ از وزارت ارشاد میگیرند و تعدادی فیلم سیاهنمایی از مشکلات کشور میسازند و منتشر میکنند و به جشنوارههای مختلف دنیا هم میبرند و جایزه میگیرند. محصولش این میشود که تصویر ذهنی از ایران بسیار سیاه میشود.
با افرادی مواجهایم که چون فرهنگ را نمیفهمند، میگویند چرا دولت به دستگاههای فرهنگی پول میدهد و باید این پولها را صرف فعالیتهای عمرانی کنیم. شخص دیگری اعتراض دارد که چرا به دستگاهها و ارگانهای فرهنگی پول پرداخت نمیکنید.«بسیاری از این آثار، جزء بدبختی و معضلات، مساله دیگری را به تصویر نمیکشند. چنین آثاری بر اقتصاد و تعاملاتی که دنیا با ما دارد تاثیر میگذارد و در نیامدن توریستها به کشورمان هم اثرگذار است. چنین مسالهای به این دلیل است که پول نفت اجازه نداده مسیر منطقی فعالیتهای فرهنگیمان را پیدا کنیم. این اتفاق باعث میشود همه ناراضی باشند.»
بنیانیان افزود: از یک طرف با افرادی مواجهایم که چون فرهنگ را نمیفهمند، میگویند چرا دولت به دستگاههای فرهنگی پول میدهد و باید این پولها را صرف فعالیتهای عمرانی کنیم. شخص دیگری اعتراض دارد که چرا به دستگاهها و ارگانهای فرهنگی پول پرداخت نمیکنید. در این شرایط یک نارضایتی هم در خود دستگاههای فرهنگی وجود دارد که چرا بودجه اندکی به ما اختصاص پیدا میکند.
به گفته وی، ریشه مشکل این است که همه، مسیر منطقی فعالیتهای فرهنگی را طی نکردهاند. همه مشتری سازمان برنامه بودجهاند که به آنها بودجه اختصاص دهند، بدون اینکه بگویند بابت این بودجه میخواهند چه مشکلی از جامعه را حل کنند.